صفحه شخصی سحر سرلک   
 
نام و نام خانوادگی: سحر سرلک
استان: تهران - شهرستان: تهران
رشته: کارشناسی ارشد عمران - پایه نظام مهندسی: سه
شغل:  طراح سازه
شماره نظام مهندسی:  10-3-0-56317
تاریخ عضویت:  1388/12/22
 روزنوشت ها    
 

 من استعفاء می دهم بخش عمومی

28
برای دریافت فایلها باید از نرم افزار های ویژه دانلود استفاده نمایید. (برای اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید)


بدینوسیله من رسماً از بزرگسالی استعفا می دهم
و مسئولیت های یک کودک هشت ساله را
قبول می کنم!

می خواهم به یک ساندویچ فروشی بروم
و فکر کنم که آنجا یک رستوران پنج ستاره است...

می خواهم فکر کنم شکلات از پول بهتر است،
چون می توانم آن را بخورم...

می خواهم زیر یک درخت بلوط بزرگ بنشینم
و با دوستانم بستنی بخورم…

می خواهم درون یک چاله آب بازی کنم
و بادبادک خود را در هوا پرواز دهم…

می خواهم به گذشته برگردم،
وقتی همه چیز ساده بود،

وقتی داشتم رنگها را،
جدول ضرب را
و شعرهای کودکانه را
یاد میگرفتم...

وقتی نمی دانستم که چه چیزهایی نمی دانم
و هیچ اهمیتی هم نمی دادم…

می خواهم ایمان داشته باشم که هرچیزی ممکن است
و می خواهم که از پیچیدگی های دنیا بی خبر باشم...


می خواهم فکر کنم که دنیا چقدرزیباست
و همه راستگو و خوب هستند...

نمی خواهم زندگی من پر شود از کوهی از مدارک اداری،
خبرهای ناراحت کننده، صورتحساب، جریمه و ...

می خواهم دوباره به همان زندگی ساده خود برگردم...

می خواهم به نیروی لبخند ایمان داشته باشم،

به یک کلمه محبت آمیز،
به عدالت،
به صلح،
به فرشتگان،
به باران،
و به . . .

این دسته چک من،
کلید ماشین،
کارت اعتباری
و بقیه مدارک،
مال شما!

من رسماً از بزرگسالی استعفا می دهم !

(سانتیا سالگا)

دوشنبه 21 آذر 1390 ساعت 10:35  
 نظرات    
 
منصور سنجابی 16:50 دوشنبه 21 آذر 1390
3
 منصور سنجابی
خانم مهندس

مرسی از شعر قشنگتون
شکوه هوشمند 18:36 دوشنبه 21 آذر 1390
3
 شکوه هوشمند
واقعا ای کاش می شد از بزرگسالی استعفا داد
مسعود احمدنژاد 19:10 دوشنبه 21 آذر 1390
4
 مسعود احمدنژاد
زندگی دونیمه است:
نیمه اول کودکی ، در ارزوی نیمه دوم و بزرگ شدن
نیمه دوم بزرگسالی، در حسرت نیمه اول کودکی
محمدرضا جمشیدیان 20:26 دوشنبه 21 آذر 1390
2
 محمدرضا جمشیدیان
برای لحظاتی برگشتم به دوران شاد بچگی هام. بسیار زیبا و لذتبخش بود.
یحیی بهمنی 21:09 دوشنبه 21 آذر 1390
1
 یحیی  بهمنی
خانم سرلک، استعفاتون پذیرفته نیست!
برای استعفا از بزرگسالی و رجوع به 12 سالگی باید صدق نیتتون را اثبات بفرمایید!
دسته چک امضاء نشده(!)، کلید ماشین بدون ماشین(!)، کارت اعتباری بدون رمز (!) و بقیه مدارک بدون به نام زدن، (!!!!) به چه درد بقیه میخوره؟

البته من گذشت زیادی دارم؛ جهت اثبات حسن نیت و صدق عزم، همون کلید ماشین رو به همراه ماشین، مرحمت بفرمایید، شاید در پذیرش استعفای شما تجدید نظر شود!!!! :))

( ضمنا اگه حسابتون رو خالی نکرده باشین، کارت اعتباری به همراه رمزش هم قابل قبول است. :) )
محسن خانبانپور 21:13 دوشنبه 21 آذر 1390
0
 محسن خانبانپور
عالی عالی و فوق العاده
علی علیزاده 22:56 دوشنبه 21 آذر 1390
0
 علی علیزاده
سلام مهندس جان.
لطفاً کلید ماشین و کارت اعتباری و بقیه مدارک را دور نیندازید و اونا را واسه من بفرستید. ممنون میشم.
علی علیزاده 23:17 دوشنبه 21 آذر 1390
0
 علی علیزاده
راستی خانم مهندس. دسته چک، کلید ماشین، کارت اعتباری و بقیه مدارک رو داری میفرستی، همراهشون شماره رمز کارت اعتباری یادتون نره.
خسرو پاکدامن 10:18 سه شنبه 22 آذر 1390
0
 خسرو پاکدامن
ارزوی شیرین با کلام دلنشین لحظه ای مارا درروئیای کودکی برد با تشکر از خانم مهندس سرلک
نازنین دانشمند 14:08 سه شنبه 22 آذر 1390
1
 نازنین  دانشمند
مگه نمی شه به دوران کودکی برگشت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من که هنوز دارم از خوشی های بچگیم لذت می برم.هنوز هم انجامشون می دهم
نزدیکانم فکر می کنند افسردگی دارن چون مثل من زندگی نمی کنن.یکی از دوستانم هم بعد از مدتی که خونه ما بود رفته بود پیش روانپزشک.
این کار را هر روز هر ساعت و هر لحظه انجام می دهم.
البته قبلا فقط حسرت بچه گی هامو می خوردم.
اما الان یاد گرفتم چطوری از کوچکترین چیزها تو زندگی لذت ببرم.
به نظر من زندگی کردن خیلی لذت بخش است هر کی از دستش بده ضرر بزرگی کرده
م افتخاری 14:11 سه شنبه 22 آذر 1390
0
 م افتخاری
با سپاس ارمتن ارسالی
این موارد که در متن فوق ذکر شد وصف کودکی ماست و یاد و خاطره بازمانده از آن ایام
ولی آیا خاطرات دوران کودکان فعلی هم همان است یا مواردی از این قبیل
یک بازی جدید کامپیوتری
یک روز بدون کلاسهای تقویتی و غیر تقویتی و فوق یا تحت برنامه
یک روز رفتن به پارک باتفاق پدری که هیچ وقتی برای سپری کردن با کودک خود ندارد
یک روز پیاده‌روی تا مدرسه به اتفاق مادری که هیچ تعجیلی برای رسیدن به محل کار خود ندارد
...
محمد جهانمرد 19:48 سه شنبه 22 آذر 1390
0
 محمد جهانمرد
این شعر را شما گفته اید ؟
مهدی حمزه زاده آذر 13:27 چهارشنبه 23 آذر 1390
0
 مهدی حمزه زاده آذر
بنده به شخصه حاضر نیستم حتی یک دقیقه به عقب برگردم.چون با زحمات زیادی به جایی که الان درش هستم رسیدم.برام خیلی سخته که دوباره دوران بچگی رو امتحان کنم چون در هر صورت باز بزرگ میشم...
شکوفه سلیمی 20:05 چهارشنبه 23 آذر 1390
0
 شکوفه سلیمی
دنیای کودکی، دنیای شیرینی بود ولی من هیچ وقت به عقب برگشتنو دوست نداشتم چون آینده همیشه کنجکاوم میکنه!
یحیی بهمنی 09:10 دوشنبه 28 آذر 1390
0
 یحیی  بهمنی
با جناب زاده‌آذر و سرکار خانم سلیمی کاملا موافقم.

ترجیح میدم بجای آرزوکردن برگشت به دوران شیرین کودکی، مفاهیم زیبای کودکانه را در دنیای کنونی‌ام بکار ببندم...نتیجه برایم بسیار لذت‌بخش تر خواهد بود.

مجددا از یادآوری مفاهیم زیبای کودکی، از سرکار خانم سرلک سپاسگزارم.
مهدی حمزه زاده آذر 12:47 دوشنبه 28 آذر 1390
0
 مهدی حمزه زاده آذر
ای بابا جناب بهمنی عزیز شما هم مثل جناب مهیاری اسم فامیل بیچاره بنده رو ناقص نوشتین که.دقت بفرمایید حمزه زاده آذر هست نه زاده آذر...!!!