صفحه شخصی سحر سرلک   
 
نام و نام خانوادگی: سحر سرلک
استان: تهران - شهرستان: تهران
رشته: کارشناسی ارشد عمران - پایه نظام مهندسی: سه
شغل:  طراح سازه
شماره نظام مهندسی:  10-3-0-56317
تاریخ عضویت:  1388/12/22
 روزنوشت ها    
 

 خانواده بخش عمومی

18

....((بی نهایت زیبا))



با مردی که در حال عبور بود برخورد کردم



اوو!! معذرت میخوام



من هم معذرت میخوام ,دقت نکردم







ما خیلی مؤدب بودیم ، من و این غریبه ,خداحافظی کردیم و به راهمان ادامه دادیم







اما در خانه با آنهایی که دوستشان داریم چطور رفتار می کنیم









کمی بعد ازآنروز، در حال پختن شام بودم.دخترم خیلی آرام کنارم ایستاد همینکه برگشتم به اوخوردم وتقریبا" انداختمش با اخم گفتم: ”اه !! ازسرراه برو کنار“









قلب کوچکش شکست و رفت





نفهمیدم که چقدر تند حرف زدم





وقتی توی رختخوابم بیدار بودم صدای آرام خدا در درونم گفت: وقتی با یک غریبه برخورد میکنی ، آداب معمول را رعایت میکنی
اما با بچه ای که دوستش داری بد رفتار میکنی







برو به کف آشپزخانه نگاه کن. آنجا نزدیک در، چند گل پیدا میکنی .آنها گلهایی هستند که او برایت آورده است.خودش آنها را چیده. صورتی و زرد و آبی







آرام ایستاده بود که سورپرا یزت بکنه









هرگز اشکهایی که چشمهای کوچیکشو پر کرده بود ندیدی







در این لحظه احساس حقارت کردم





اشکهایم سرازیرشدند.آرام رفتم و کنار تختش زانو زدم







بیدار شو کوچولو ، بیدار شو. اینا رو برای من چیدی؟





گفتم دخترم واقعاً متاسفم از رفتاری که امروز داشتم
نمیبایست اون طور سرت
داد بکشم



گفت :اشکالی نداره من به هر حال دوستت دارم مامان



من هم دوستت دارم دخترم
و گلها رو هم دوست دارم
مخصوصا آبیه رو





گفت : اونا رو کنار درخت پیدا کرد م ورشون داشتم چون مثل تو خوشگلن
میدونستم دوستشون داری ، مخصوصا آبیه رو





آیا میدانید که اگر فردا بمیرید شرکتی که در آن کار میکنید به آسانی در ظرف یک روز برای شما جانشینی می آورد؟









اما خانواده ای که به جا میگذارید تا آخر عمر فقدان شما را احساس خواهد کرد.









و به این فکر کنید که ما خود را وقف کارمیکنیم و نه خانواده مان









چه سرمایه گذاری
ناعاقلانه ای !!
اینطور فکر نمیکنید؟!!
به راستی کلمه
“خانواده“ یعنی چه ؟؟






























یکشنبه 15 فروردین 1389 ساعت 15:00  
 آراء    
 

کامران کاوسی ، سارا صادقی ، م افتخاری ، مینا احمدیان ، فرهاد درویش ، جواد دلیری راد ، شکوه هوشمند ، بهروز شیربان ، میثم سید بخشی ، شادین امانی ، علیرضا احمدی ، امیر مسافر ، سید ابراهیم موسوی نژاد ، عسگر عبداللهی ، جواد عزیزی اجیرلو ، وریا ژولیده ، شهرام محمدی اقدم ، ف الف

 نظرات    
 
م افتخاری 13:00 دوشنبه 16 فروردین 1389
10
 م افتخاری
ماهیها هم بدلیل غرق شدن در نعمت آب ، آب را نمیبینند همانگونه که ما در محبت خانواده غرق میشویم.... ولی متاسفانه نعمتها در نبودشان بیشتر احساس میگردند.
با سپاس از مطلب ارسالی
علیرضا احمدی 16:04 دوشنبه 30 خرداد 1390
1
 علیرضا احمدی
متشکر