صفحه شخصی سحر سرلک   
 
نام و نام خانوادگی: سحر سرلک
استان: تهران - شهرستان: تهران
رشته: کارشناسی ارشد عمران - پایه نظام مهندسی: سه
شغل:  طراح سازه
شماره نظام مهندسی:  10-3-0-56317
تاریخ عضویت:  1388/12/22
 روزنوشت ها    
 

 عشق بخش عمومی

9

پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید. عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند.پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند.
سپس به او گفتند: "باید ازشما عکسبرداری بشود تا جائی از بدنت آسیب و شکستگی ندیده باشد. پیرمرد غمگین شد، گفت عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست.پرستاران از او دلیل عجله اش را پرسیدند.زنم در خانه سالمندان است. هر صبح آنجا می روم و صبحانه را با او می خورم. نمی خواهم دیر شود!پرستاری به او گفت: خودمان به او خبر می دهیم.
پیرمرد با اندوه گفت: خیلی متأسفم. او آلزایمر دارد. چیزی را متوجه نخواهد شد! حتی مرا هم نمی شناسد!پرستار با حیرت گفت: وقتی که نمی داند شما چه کسی هستید، چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او می روید؟پیرمرد با صدایی گرفته، به آرامی گفت:اما من که می دانم او چه کسی است
!!!!!!!!!!

شنبه 27 آذر 1389 ساعت 08:05  
 نظرات    
 
روزبه قادری 02:31 یکشنبه 28 آذر 1389
6
 روزبه قادری
آخی ، چه رمانتیک ! پس چرا همسرش رو گذاشته بود خانه سالمندان؟
سیدرسول سجادی 13:30 یکشنبه 28 آذر 1389
5
 سیدرسول سجادی
چه جالب !!!!!!!!! اصلا نباید می گذاشت خانه سالمندان و خودش از او مراقبت می کرد ، شاید هم توانایی مراقبت از او را نداشته .
سعید برادران همتی 14:50 دوشنبه 29 آذر 1389
2
 سعید برادران همتی
اوج زن ذلیلی به این میگن!!
افشین خاتمی 20:50 دوشنبه 29 آذر 1389
1
 افشین خاتمی
طیف وسیعِ علائق شما تحسین برانگیز است